per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-21
20
2
1
13
718
Original Article
ارزیابی شدت روشنایی محل کار و ارتباط آن با سندرم بینایی چشم در کاربران لپ تاپ
Assessing the intensity of general lighting and it’s association with computer sight syndrome in laptop users
سمیه بلقن آبادی
atena_20082008@yahoo.com
1
حبیب الله دهقان
2
کارشناسی ارشد گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایران
مقدمه: با افزایش استفاده از انواع رایانهها، شیوع سندرم دید رایانهای در کشور ما نیز در حال افزایش است که به نظر می رسد در آینده به یکی از مسائل مهم بهداشتی جامعه تبدیل شود، بنابراین ارزیابی شدت روشنایی محل کار و ارتباط آن با سندرم بینایی چشم در کاربران لپ تاپ به یک امر ضروری تبدیل شده است. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی – تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که در بین 125 نفر از دانشجویان سالم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده بود، انجام شد. میزان خستگی چشم دانشجویان توسط پرسشنامه استاندارد شده خستگی چشم کاربران پایانه های تصویری(VDT) که پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ 75/0 تعیین شده بود و میزان شدت روشنایی بوسیله لوکس متر Hagner(model:EC1) اندازه گیری و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های توصیفی و تحلیلی (تحلیل واریانس یک طرفه و پیرسون) در نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین سنی افراد تحت مطالعه 23 سال بود و از این بین 64 درصد افراد را مردان و 36 درصد را زنان تشکیل می دادند. میانگین وانحراف معیار نمره خستگی چشم و شدت روشنایی عمومی محل کار کاربران به ترتیب برابر M=2.48 (S.D=0.87) و M=164.12 LUXو( S.D=47.25) که نشان دهنده خستگی چشمی متوسط (نمره 37/2-88/3 ناحیه خستگی متوسط) در بین کاربران می باشد. میانگین سوزش چشم در بین کاربران 6/89درصد و افرادی که نیاز به مالش و ماساژ چشم داشتند 88درصد، سنگینی پلک چشم و فشار در چشم، اشک ریزش و خشکی چشم به ترتیب 8/84درصد، 84درصد، 8/72درصد، 72درصد بود و همچنین بین شدت روشنایی و خستگی چشم رابطه معنی دار یافت گردید(p<0.05). نتیجهگیری: شیوع مشکلاتی چون سوزش و اشک ریزش، احساس خشکی و خستگی چشم به شکل قابل ملاحظه ای بالاتر است که با توجه به گستردگی روزافزون استفاده از کامپیوترها در محیط های اداری و خانگی، نیاز به برنامه ریزی و تحقیق در جهت تشخیص و دلایل ایجاد این اختلالات و درمان مناسب آن بیش از پیش احساس میشود.
Introduction:Increasing use of computers causes an increase in the outbreak of the computer-sight syndrome. The purpose of this research is examining users’ eyes, fatigue Laptops and lighting, which is considered to be one of the most important hygiene issues. So evaluation of this factor for laptops users’ health has become very important issues. Methods & materials: This research is descriptive, analytical cross-sectional study. A survey was conducted on 125 students of Isfahan University of Medical Sciences in 2013, in order to evaluate eye fatigue of students (the reliability of the questionnaire was reported 0.75 using the Cronbach's Alpha method), lighting intensify and the relationship between these. Lighting intensity measured in the user workstation by photometer Hagner (model: EC1) and also fatigue Questionnaire was used for measuring eye fatigue, the collected data were analyzed using descriptive – statistical test (one – way ANOVA and person) by SPSS software. Results: Approximately 64 percent of the study population was male. This study indicated that there is significant relation between lighting and eye fatigue. The standard deviation and average of users’ eyes fatigue and the intensity of general lighting were repectively as: (M=2. 48, S. D=0. 87) و (M=164. 12 LUX, S. D=47. 25). The most predominant symptom was burning eyes, which were reported by approximately 89.6. Eye discomfort, tearing and dry eye were respectively reported by 84%, 72.8%and 72%. Conclusion: The results of this research proved that complaints such as eye burning and tearing, sensation of dry eye, asthenopia and problems were obviously more prevalent in VDUS. According to the extensive usage of computers, laptops at home and work, planning is needed to identify the causes and provide appropriate solving
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_718_43d8df79755c4d387857da25e4b7ec52.pdf
خستگی چشمی
کاربران لپ تاپ
شدت روشنایی
Eyes fatigue
Laptop users
illumination
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-08-23
20
2
14
24
719
Original Article
مقایسه شاخصهای بیمارستانی قبل و پس از اجرای برنامه حاکمیت بالینی و اعتباربخشی در بیمارستان شهید بهشتی کاشان- 1393
Compression of clinical indicators before and after the implementation of clinical governance and accreditation programs in Beheshti Hospital – 2012
محمدرضا شریف
1
منیکا متقی
monika3005@yahoo.co.uk
2
مجتبی صحت
3
فوق تخصص عفونی اطفال, دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
دکترای مدیریت خدمات بهداشتی درمانی, دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
دکترای اپیدمیولوژی, دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
مقدمه: حاکمیت بالینی، به کارگیری ساز و کارهای حاکمیتی برای انجام درست کار در زمان و مکان مناسب به شیوهای صحیح برای بیماران به منظورکسب حداکثر نتایج بالینی میباشد. در این راستا، اعتباربخشی یکی از ابزارهای ارزشیابی سیستمهای بهداشتی درمانی به خصوص بیمارستانها است که در ایران نیز در صدر اولویتهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار گرفته است. لذا هدف از مطالعهی حاضر تاثیر برنامههای حاکمیت بالینی و اعتبار بخشی بر شاخصهای عملکردی بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1393 میباشد. مواد و روشها: این پژوهش، از نوع توصیفی میباشد. اطلاعات شاخص های عملکردی، جهت سال 1388تا 1390بعنوان قبل، و سالهای 1390 تا 1392بعنوان بعد از اجرای برنامههای حاکمیت بالینی و اعتباربخشی بیمارستان شهید بهشتی کاشان به صورت سرشماری انتخاب شد. برای جمع اوری اطلاعات از چک لیست محقق ساخته مشتمل بر 16 شاخص عملکردی بیمارستان استفاده شد. جهت استخراج نتایج از نرم افزار spss نسخه 16 و آزمون اماری T-Test استفاده شد (P-Value<0/05). یافتهها: مقایسه شاخصهای عملکردی بیمارستان شهید بهشتی کاشان, قبل و بعد از اجرای برنامه حاکمیت بالینی و اعتباربخشی نشان داد، شاخصهای نسبت تخت فعال به ثابت، فاصله چرخش تخت در بیمارستان جنرال، ضریب اشغال تخت فعال، میزان مرگ و میر نوزادان، میزان عفونت بیمارستانی، نسبت فوت به کل بستری شدگان، مرگ و میر بعد از عمل جراحی، میزان رضایت بیماران از خدمات بیمارستانی در بخشهای بستری و میزان برگزاری کمیتههای بیمارستانی مطابق با دستورالعمل به طور معنیداری بهبود داشته است (05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، می توان با تقویت شاخصهای عملکردی بیمارستان در جهت رسیدن به استانداردهای مطلوب و نیز شناسایی نقاط ضعف و قوت بیمارستانها، خدماتی با کیفیت بالاتر به بیماران و جامعه ارائه داد.
Introduction: Clinical governance is the application of mechanisms at the right time and place to do tasks for patients properly and obtain maximum clinical results. In this regard, accreditation is an assessment tool of health systems, especially hospitals, that is a top priority of the ministry of health and medical education in Iran. So the aim of the present study is the impact of clinical governance and accreditation programs on performance indicators in Kashan Beheshti Hospital in 2012. Methods & materials: This is a descriptive study. Data were gathered by census from 2009 to 2011 as pre- implementation of clinical governance and accreditation programs and 2011 to 2013 after utilization of it in the Kashan Shahid Beheshti Hospital. A validated check list including 16 indicators was used. SPSS 16 was applied, using t-tests to do statistical analysis (P-Value<0/05) Results:Comparing indices of health care management before and after implementation of clinical governance and accreditation programs revealed that the ratio of active beds to constant beds, beds turnover in a general hospital, beds occupancy rate, infant mortality rate, hospital infection rates, rate of death to total hospitalized patients, mortality after surgery, patients' satisfaction to hospital services in hospitalization wards and extent of organizing committees according to the has significantly improved (P-Value<0/05). Conclusion:According to the results of research by reinforcing performance indices, in order to achieve the desired standards and identify weaknesses and improving strengths, higher quality of service should be providedfor patients and society.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_719_24dec4335fcaca7ff0dfa748b4bc5d8f.pdf
اعتبار بخشی
حاکمیت بالینی
شاخصهای عملکردی
Accreditation
Clinical Governance
performance Indicators
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
26
34
720
Original Article
ارزیابی عملکرد تیم پزشک خانواده در مراکز بهداشتی درمانی روستایی شهرستان بردسکن طی سالهای 91-88
Evaluating the performance of family physician in rural health centers, Bardaskan, 2013
حسین ابراهیمی پور
ebrahimipour@mums.ac.ir
1
سیده الهه حسینی
hoseinie912@mums.ac.ir
2
پیام محمودیان
mahmoudianp911@mums.ac.ir
3
علی وفایی نجار
vafaeea@mums.ac.ir
4
هادی زمردی نیت
zomorrodinh1@mums.ac.ir
5
حسین امامیان
emamianh1@mums.ac.ir
6
هاجر حقیقی
haghighih911@mums.ac.ir
7
PHD مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشیار، عضو مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
PHD مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشیار، عضو مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
کارشناس ارشد آموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
کارشناس ارشد آموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد،ایران
مقدمه: اجرای برنامه پزشک خانواده با هدف بهبود ارائه و عدالت در دسترسی به خدمات، یکی از ارکان مهم نظام سلامت میباشد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد تیم سلامت در اجرای طرح پزشک خانواده در مرکز بهداشت شهرستان بردسکن انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر به صورت توصیفی - مقطعی در 7 مرکز بهداشتی درمانی روستایی تحت پوشش مرکز بهداشت شهرستان بردسکن خراسان رضوی در سال 1391 به صورت تمام شماری انجام شد. اطلاعات مشتمل بر، ویزیت پزشک و ماما، خدمات آزمایشگاهی و رادیولوژی، میزان ارجاع و پسخوراند از روی فرمهای ثبت اطلاعات مراجعات به مراکز مجری برنامه پزشک خانواده و بیمه روستایی مرکز بهداشت شهرستان گردآوری شده و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون "کای دو" و با نرم افزار SPSS18 تحلیل شد. یافتهها: میانگین تعداد افراد ویزیت شده توسط پزشک در سالهای مورد مطالعه 1/11 و میانگین تعداد ارجاع به آزمایشگاه 6/6 بوده است. که این مقادیر در ماه های مختلف سال رابطه معنی داری را نشان ندادند(p-value=0/2 -p-value=0/3) همچنین میانگین درصد ارجاع 6/6 و در ماههای مختلف اختلاف معنی داری نشان داد. (p-value=0/003) نتیجهگیری: روند فعلی عملکرد پزشک خانواده تغییرات زیادی را به لحاظ افراد ویزیت شده و همچنین خدمات آزمایشگاهی نشان نمیدهد این موضوع میتواند ناشی از عدم برخورد فعال برای بیماری یابی و ارائه خدمات به مردم باشد علاوه بر این روند نزولی را میتوان به حضور بیشتر پزشک متخصص و مراجعه مستقیم مردم به شهر برای دریافت خدمات نسبت داد.
Introduction:The administration of family physician program is one of the leading health system corner stones with the aim of improving service delivery and achieving justice. The aim of present study is evaluation the performance of health team in implementation of family physician program in health centers of Bardaskan. Methods & materials: In this cross-sectional study, 7 rural health centers which were affiliated with Bardaskan health center of Khorasan Razavi enrolled with census sampling method. The information are considered as visit of doctor and midwife, use of laboratory and radiology services, rates of referral and feedback which were collected through registration forms of patient information. In health center, using descriptive statistics, “chi-square” test and statistical analysis wereusedbySPSS 18. Results:The average number of patients visited by physicians in the study was 11.1 and the average number of references to the laboratorywas 6.6. The different months of the year showed a non-significant relationship (p-value=0.2-p-value=0.3) with these factors. Average percentage of referral was 6.6;there wassignificant difference in different months.(p-value=0.003) Conclusion:Currenttrends in family physician performance do not show much changein term of visited patients by physicians and using the laboratory services. This could be due to the lack of an active approach in screening and service delivery. The possible reason for downside steps can be due to presence of specialist physician and self-referring ofpatients directly to the city physicians in order to get health services.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_720_8882b0df9f2da36ce8c2a8409a33cdc1.pdf
پزشک خانواده
نظام ارجاع
ویزیت
خدمات آزمایشگاهی
family physician
referral system
visit
laboratory services
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
33
41
721
Original Article
میزان استرس شغلی در تکنسینهای اتاقعمل و بیهوشی بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) زاهدان
Occupational stress in operating room and anesthesia technicians of ZahedanAli ebneAbitalebHospital
نازنین یوسفیان میاندواب
1
انعام الحق چرخت گرگیچ
enam.gorgij@gmail.com
2
مهدی رضوانی امین
3
مهناز شهرکی پور
4
عضو هیئت علمی گروه اتاق عمل، عضو مرکز تحقیقات سلامت بارداری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان،زهدان،ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تشریحی، عضو مرکز پژوهشهای علمی دانشجویی دانشکده پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان،زهدان،ایران
عضو هیئت علمی گروه اتاق عمل، عضو مرکز تحقیقات سلامت بارداری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان،زهدان،ایران
عضو هیئت علمی گروه آمار و اپیدمیولوژی، دکترای آمار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان،زهدان،ایران
مقدمه: تنش شغلی یکی از شایعترین عوامل زیانآور در محیطهای شغلی محسوب میشود و سلامت جسمی و روانی افراد را تهدید میکند. این مطالعه با هدف تعیین میزان استرس شغلی تکنسینهای اتاقعمل و بیهوشی انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بوده که بر روی 78 نفر از تکنسینهای اتاقعمل و بیهوشی بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) شهر زاهدان در سال 1393 انجام گرفت. انتخاب واحدها به روش سرشماری بود.ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد استرس شغلی اسیپو بود که شامل دو قسمت، قسمت اول اطلاعات فردی و قسمت دوم آن 60 با سوال در رابطه با استرس شغلی بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی(آنالیزواریانس، تی مستقل وکای اسکوئر) کمک گرفته شد. از نرمافزارSPSS نسخه 15 استفاده شد.
یافتهها: میانگین استرس شغلی در تکنسینهای اتاقعمل88/20 ± 8/200 و در تکنسینهای بیهوشی 30/25± 24/207 بود، که نشانگر سطح استرس خفیف در این دو گروه میباشد. شایعترین عمل تنشزا در هر دو گروه دوگانگی نقش گزارش شد. همچنین بیناسترس شغلی با سن(p=0/008) و سابقهکار(p=0/009) افراد مورد مطالعه رابطه معنی دار مستقیمی یافت شد به گونهای که با افزایش سن و سابقه کاری میزان استرس شغلی افزایش یافته است.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه از میان عوامل تنشزای شغلی، تاثیرگذارترین عامل مربوط به دوگانگی نقش بود، لازم است عوامل مؤثر بر آن شناسایی و تا حد امکان تعدیل شوند.
Introduction:Job stress is one of the most common hazards in workplaces and threatens employee’s physical and mental health. The purpose of the study is determining job stress in operating room and anesthesia technicians.
Methods & materials: Seventy eight operating room and anesthesia technicians enrolled in this descriptive-analytical study in ZahedanAli-Ebne-AbitalebHospital in 2014. Data collection tool was theOsipow occupational questionnaire. Data was analyzed by SPSS v.15 software using descriptive and analytical (ANOVA, T-Test, Chi-Square) statistical methods.
Results: Most of the operating room and anesthesia technicians had slight stress. Average score of total stress in surgical and anesthesia technicians was 200.57±20.88 and 207.24±25.30 respectively. The most frequent stressor in both groups was role ambiguity.There is a significant relationship between rate of job stress with age (p=0.008) and work experience (0.009).
Conclusion:Regarding the most importance of job stressors, related to role ambiguity,there seems to be a potential need in considering and modifying these factors.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_721_016f4ff9786c62e21b8783009886b146.pdf
استرس شغلی
عوامل تنشزا
آسیپو
تکنسین اتاق عمل
Occupational Stress
Stressor
Osipow
Operating Room Employees
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
49
59
722
Original Article
میزان آگاهی و نگرش مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر ایلام از تغذیه اطفال در دو سال اول پس از تولد، سال 1392
Survey of the knowledge and attitudes of mothers referring to health centers of Ilam city about the nutrition of children under two years of age.
لیلی طاهری نسب
1
بابک رستگاری مهر
2
زهرا شفیعیان
zar.shafieyan@yahoo.com
3
مرتضی منصوریان
mansourian55@gmail.com
4
عبدالحسین پورنجف
5
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران
کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی، دانشکده علوم پزشکی آبادان، آبادان، ایران
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران
استادیار گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران
مربی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران
مقدمه: تغذیه صحیح کودکان در دو سال اول زندگی مهمترین عامل در تأمین سلامت، رشد و نمو کودکان در سالهای آتی زندگی خواهد بود. این مطالعه با هدف تعیین میزان آگاهی و نگرش مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر ایلام از تغذیه اطفال در دو سال اول پس از تولد، در سال 1392 انجام گرفته است. مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی میباشد که با استفاده از پرسشنامه در بین 300 نفر از مادران که به روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر ایلام انتخاب شدند، انجام گردید. پرسشنامه محقق ساخته شامل دو بخش بود قسمت اول مشخصات پدر، مادر و کودک بود و قسمت دوم پرسشنامه حاوی 12 سؤال مربوط به بررسی آگاهی و 11سؤال مربوط به بررسی نگرش مادران در مورد شیر مادر و تغذیه تکمیلی بود. کلیه دادهها در نرم افزار spss-16و با استفاده از کای اسکوئر و انوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهشی میانگین سن مادران برابر 038/5± 75/29سال بود. نتایج نشان داد که درصد زیادی از مادران دارای آگاهی و نگرش نیمه مطلوبی در زمینه تغذیه اطفال زیر دو سال بودند به طور کلی 3/17درصد از مادران دارای نگرش مطلوب و 3/13درصد از مادران دارای آگاهی مطلوب در زمینه تغذیه اطفال زیر دو سال بودند. نتایج نشان داد که بین سن مادران و نگرش آنها در رابطه با تغذیه اطفال زیر دو سال ارتباط معنی دار وجود دارد (05/0 >p ). نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه مذکور، درصد زیادی از مادران دارای آگاهی و نگرش نیمه مطلوبی در زمینه تغذیه اطفال زیر دو سال بودهاند ولی هنوز تعدادی از مادران از آگاهیهای لازم در مورد تغذیه شیرخواران برخوردار نبودند. در اکثر مادران به ویژه مادران جوان میزان نگرش نسبت به تغذیهی اطفال در سطح نیمه مطلوب است بنابراین ارائهی برنامههای آموزشی مناسب به آنها در زمینه تغذیه اطفال زیر دو سال ضروری است.
Introduction: Having appropriate nutrition for children under two years of age is the most important factor in ensuring the healthy life, growth and development in the following years. The aim of this study was survey of the knowledge and attitudes of mothers referring to health centers of Ilam city about the nutrition of children under two years of age. Methods & materials: Three hundred women referring to health centers of Ilam were randomly selected to enroll in this cross sectional study. . The questionnaire was consisted of two parts. The first part was demographic questions and the second had 12 knowledge questions and 11 questions related to attitude of mothers about breast feeding and complementary feedings. The data was analyzed by using spss-16 software, chi-square and ANOVA tests. Results: The mean age of participants was 29/75 years. The results showed that 13.3% of mothers had favorable nutrition knowledge, 67.7% were partially favorable and the rest were unfavorable. Also, 17.3% had favorable attitudes, 62% were partially favorable and 20.7% of mothers with children under two years of age had unfavorable attitude about nutrition in two first years of life. The results showed that there is significant relation between age of mothers and attitude toward feeding the children of under two years of age (p< 0/05). Conclusion: According to the result, the knowledge and attitude is pretty good but some mothers, espicially younger ones, do not have knowledge about nutrition. So, we must pay more attention to this group and perform appropriate educational programs about nutrition of children under two years of life.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_722_2daffd50d8d65ba9faf2a04537a5f8f2.pdf
آگاهی
تغذیه اطفال زیر دو سال
مادران
نگرش
knowledge
attitudes
nutrition of children
women
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
60
76
723
بررسی تأثیر آموزش شغلی بدو خدمت بر میزان آگاهی و نگرش کارکنان مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان: 1391-1385
Study of “initial training effect” on health staff knowledge and attitude: Kashan 2007-2013
زهره رجبی
1
منیکا متقی
monika3005@yahoo.co.uk
2
زهرا کچویی
3
مدیر مرکز آموزش کارکنان، دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
دکترای مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
کارشناس مرکز آموزش کارکنان، دانشگاه علوم پزشکی کاشان،کاشان،ایران
مقدمه: هرکس در بدو ورود خود به سازمان نیاز به آموزشهای تخصصی مرتبط با وظایف شغلی خود دارد در غیر این صورت موجب لطمه زدن به کار، فعالیت و رفتار فرد میشود لذا نظر به اهمیت دورههای آموز شی بدو خدمت، هدف از مطالعه حاضر، تأثیر آموزش شغلی بدو خدمت بر آگاهی و نگرش کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان طی سالهای 85 تا91 میباشد. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مداخلهای است که بر روی 203 نفر از کارکنان تازه وارد دانشگاه علوم پزشکی کاشان به طریق سرشماری انجام پذیرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود که پیش و پس از برگزاری دوره آموزشی به آزمودنیها داده شد. اعتبار علمی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن توسط آزمونی پایلوت و با آلفای کرونباخ 87/0 تأیید شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 بوسیله آمار توصیفی تحلیل شد. یافتهها: میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و ارتقاء به ترتیب 55/50 ، 44/65 و 3/15، تعداد دورههای آموزشی، نیروهای آموزش دیده و واحدهای آموزش دهنده سالیانه 1/4، 14، 29 بود. بیشترین و کمترین پیش آزمون مربوط به واحدهای انبار دارو و تجهیزات در سال90 و آمار در سال91، بیشترین و کمترین پس آزمون مربوط به واحدهای بهداشت روان در سال 91 و انبار دارو و تجهیزات در سال90، بیشترین و کمترین ارتقاء به ترتیب مربوط به واحدهای بهداشت مدارس در سال91 ، آموزش سلامت در سال86 بود. نتیجهگیری: آموزش بدو خدمت در صورت اجرای صحیح، تأثیر به سزایی در افزایش مهارتهای شغلی کارکنان تازه وارد سازمانهای مختلف دارد لذا توجه خاص سیاستگذاران به آن و لزوم بازنگری سالیانه آن همگام با نیازهای شغلی جدید شاغلین، سبب ارتقاء کیفیت ارائه خدمات و رضایت کارکنان خواهد شد.
Introduction: Everyone on first working days in an organization requires specialized training related to their job duties, in order not to cause any activity and behavioral harm. So، the aim of the present study، is evaluating the effect of “initial education” on knowledge and attitude of Kashan University of Medical Science’s health team in2007-2013. Methods & materials: Two hundred and three new employees of Kashan University of medical Science were chosen by census. Study data was gathered by a researcher made questionnaire which was filled by participants as pre- and post-test. The questionnaire was validated by a pilot study. descriptive analysis was done by SPSS 16 software. Results:Mean of the pre-, post-test and upgrade scores were 50.55، 64.44، 15.3 respectively. Number of training courses، trainers، annually enforcement units were 41،29،14 respectively. The highest and lowest pre-test is department store drug supplies in 90years and statistics in 91، the highest and lowest post-test is mental health 91 and department store drug supplies 90 ، the highest and lowest promote is school health 91 and health education86. Conclusion: Proper “initial training” can effectively increase new employee’s skills. This program requires special attention and annual revision according to new occupational needs. Successful trainings will increase services quality and provide satisfaction for employees.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_723_e21bfb2afb4be37287ad9673fb17d816.pdf
آموزش بدو خدمت
کارکنان
آگاهی
نگرش
Since education services
the health knowledge
attitudes
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
77
90
724
Original Article
وضعیت میکروبیولوژی آب یونیت مطبهای خصوصی دندانپزشکی و دانشکده دندانپزشکی شهر سنندج در سال 1393
Microbiological Evaluation of Dental Unit Private Office and Dental School in Sanandaj City in 2014
رضا علی فلاح زاده
1
محمد رستگار خسروی
2
نمامعلی آزادی
3
اسماعیل قهرمانی
4
یحیی زندسلیمی
5
حمزه صالح زاده
6
شهرام صادقی
shahram.snna@yahoo.com
7
دانشجوی دکتری مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، یزد، ایران
استادیار، عضو هیئت علمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران
استادیار، عضو گروه آمار و اپیدمیولوژی و مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.
مرکز تحقیقات بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.
مقدمه: آلودگی میکروبی منابع آب یونیتهای دندانپزشکی به خاطر نقشی که در بروز عفونتهای خطرناک در افراد با سیستم ایمنی تضعیف شده دارند مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. لذا هدف از این پژوهش تعیین وضعیت میکروبیولوژی آب یونیت مطبهای خصوصی دندانپزشکی و دانشکده دندانپزشکی شهر سنندج در سال 1393 صورت گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، که در سال 1393 در دانشکده دندانپزشکی و مطبهای خصوصی شهر سنندج انجام شد. در مجموع از ۲۵۰ یونیت فعال سطح شهر در کلینیکها و مطبهای خصوصی بصورت تصادفی ۳۱ یونیت و ۱۲ یونیت فعال دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان جهت نمونه برداری انتخاب شد. نمونهها بر روی محیطهای اختصاصی کشت داده شد و بعد از ٤٨ ساعت در دمای ٣٧ درجه سانتیگراد تعدادکلنیهای میکروبی شمارش گردید. و در انتها اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS20 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین سطح باکتریایی یونیتهای موجود در مطبهای خصوصی سطح شهر با آنچه در دانشکده دندانپزشکی فعال هستند تفاوت چشمگیری وجود داشت. بطوری که آلودگی آب هندپیس بعد از فلاشینگ کاهش یافته است. همچنین میانگین آلودگی نمونههای مطبها بیشتر از میانگین آلودگی نمونههای دانشکده بود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان دادکه میزان آلودگی آب یونیتها بالاست و دندانپزشکان باید به حضور میکروارگانیسم ها توجه داشته و اقدامات پیشگیرانه برای کاهش خطر ابتلا به عفونت درمیان پرسنل مطب و بیماران انجام دهند.
Introduction: Contamination of dental unit water lines has received a great deal of attraction in recent years mainly due to its role in bacterial infection among immunocom promised and vulnerable people. The purpose of this study was microbiological evaluation of dental units outflow operating in private clinics and the dental units active at dentistry faculty of Kurdistan university, Sanandaj, Iran. Methods & materials: In this descriptive analytical study the total number of 250 water samples were collected; four specimen per unit. The samples were cultured on the specific media and the number of bacterial colonies were counted after keeping at 37°c for 48 hours. Results: The result of this study showed no strong indication to claim a significant difference between private clinics and university units in terms of bacterial infections. However, in average the contamination level of the specimens obtained from the private dental clinics was lower than those found from the university’s units. A notable decline of the contamination in handpieces’ water was observed after flushing. Compared to the water of handpieces, the contamination of tap water was also observed to be lower. Conclusion: The result of this study showed that microbiological level of dental unit water lines is high. The dentists must be aware of the high level of microorganisms in the dental unit's water and thus minimize the risk of infection for both staff and patients.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_724_116942eba0deced7630f20182764e1cf.pdf
میکروبیولوژی
آب یونیت
مطبهای خصوصی
دانشکده دندانپزشکی
Microbiology
Unit water
private office and dental school
per
کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بیهق
2008-0328
2423-8104
2015-09-22
20
2
91
103
725
Original Article
تعیین کیفیت آب رودخانه سیلوار همدان بر اساس شاخص کیفی اورگان با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)
Survey Of Water Quality In Silvar River Basis On Owqi Index By GIS
محمدتقی صمدی
1
شهرام صادقی
shahram.snna@yahoo.com
2
سیاوش میرزایی
3
استاد گروه مهندسی بهداشت محیط دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران
کارشناس ارشد آمار زیستی، دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران
مقدمه: رشد جمعیت و آلودگیهای ناشی از تخلیه انواع فاضلابهای شهری، صنعتی و کشاورزی، شیرابه محلهای دفع زباله، باعث گسترش آلودگی منابع آبی و محدودتر شدن این منابع گردیده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفیت آب رودخانه سیلوار همدان بر اساس شاخص کیفی اورگان با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه که از نوع مقطعی میباشد، پارامترهای: دما، اکسیژن محلول،BOD5 ، کلیفرم مدفوعی، کدورت، نیترات، فسفات، pH، کل جامدات، در طول 12 ماه (مهر1389 تا شهریور 1390) از 6 ایستگاه که با توجه به 2 عامل مهم یعنی، ورود آلایندهها به رودخانه سیلوار همدان و امکان نمونه برداری از رودخانه مشخص شده بود اندازهگیری گردید و دادههای حاصل از آزمایش با استفاده از شاخصهای کیفی OWQI تجزیه و تحلیل گردیده و سپس مسیر رودخانه با استفاده از نرم افزارهای GIS و با توجه به کیفیت موجود در ایستگاهها پهنه بندی گردید. یافتهها: بر اساس شاخص OWQI در بین ایستگاههای مورد مطالعه بیشترین میانگین شاخص مربوط به ایستگاه شماره (1) میباشد (04/33) و کمترین میانگین شاخص مربوط به ایستگاه شماره 6 میباشد (55/14). آنالیز آماری نتایج مشخص گردید که رابطه معناداری بین ماه های نمونه برداری و شاخص مورد مطالعه وجود دارد P- value<0/05) (. از نظر شاخص OWQI آب ایستگاه شماره (1) نسبت به دیگر ایستگاهها مناسبتر بوده و با حداقل تصفیه و تنظیم pH میتواند به مصرف شرب برسد. نتیجهگیری: با پایش عوامل فیزیکی، شیمیایی و میکروبی و همچنین با کنترل شاخص کیفی مذکور در ایستگاههای مورد نظر، اثرات زیست محیطی آلودگی در قسمتهای مختلف رودخانه مشهود میباشد. رودخانه با شرایط فعلی به کانال فاضلابرو تبدیل گردیده و ویژگیهای کمی و کیفی آب رودخانه در آن قابل مشاهده نمیباشد.
Introduction: the growth of population and pollutions of discharge types of urban, industrial and agricultural wastewaters, leachate of disposal waste, spread the pollution in water resources and limited this resources. Survey of pollution and Evaluation of water quality in rivers with OWQI and GIS are effective tools for management of impact of environmental water resource. Methods & materials: this survey is cross-sectional and quality parameters determined. this parameters is: Temperature, Fecal Coliform(F.C), Biochemical Oxygen Demand(BOD5), Nitrates(NO3), Total Phosphate(PO4), pH, Dissolved Oxygen(DO),Turbidity, total solid(TS(. Sampling for watershed was carried out over 12 month from 6 station Also this data analyzed with OWQI index, then river basis on quality of water was zoning by GIS . Results: The average of OWQI between 6 station, the highest average was 33.04, which corresponds to ‘‘very bad’’ quality water at the sampling point 1(best station) and decreased to around 14.55 (very bad quality) at the sampling point 6. The association between sampling month and water quality index was statistically significant (p<0.05). for drinking uses, sampling point 1 were suitable than other sampling points. This station,s water with pH adjustment and primarily treatment can sues for drinking. Conclusion: With physical, chemical and biological agent monitoring and also with control of water quality indexes this points , we observed impact of environmental pollution in the length of river. This situation of river shown , river changed to wastewater channel and quality and quantity of water in this river were changed.
https://beyhagh.medsab.ac.ir/article_725_4e1db1c9c35faf60b4bb6dc1358e5850.pdf
رودخانه
سیلوار
شاخص کیفی اورگان
سامانه اطلاعات جغرافیایی
River
Silvar
Owqi Index
GIS